İsfahan -Türk

Thursday, April 07, 2005




سؤزوموز:


تركها و تاثير آنها بر لهجه اصفهانى زبان فارسى


مينياتور تركى-دوره  صفويه-اصفهانبراى خواندن بخش اول اين نوشته:ايصفاهان توركلرى (ايلك بؤلوم)- تركهاى اصفهان (بخش نخست)
(تصوير مقابل:
مينياتور تركى-دوره صفويه-اصفهان)

متكلمين به زبان تركى٫ زبان اول ايران٫ در تمام سطح كشور پراكنده اند. اين زبان در مقياس كشورى زبان اكثريت نسبى مردم ايران است. زبان تركى در سطح بسيارى از مناطق ملى مانند گيلان٫ مازندران٫ لرستان و ... نيز پس از زبان ملى منطقه مزبور (گيلكى٫ تبرى٫ لرى و ...) زبان دوم محل بشمار مىرود. زبان تركى در استان اصفهان هم٫ مانند كل فارسستان٫ زبان دوم است.

در نوشته پيشين بر اساس نوشته اى از حسين مسلمى به پراكندگى خلق ترك در استان اصفهان٫ همچنين آثار تاريخى-معمارى موجود در اين استان كه عمدتا اثر هنرمندان و دولتهاى تركى است اشاره شد. با اينهمه گروههاى تركى ساكن در اصفهان و آثار تاريخى-معمارى و بناهاي عظيم مذكور تنها دو نمونه از حضور تاريخى خلق ترك در اين استان است. بىشك يكى از مهمترين يادگارهاى حضور خلق ترك در استان اصفهان٫ اشتراك در تشكل تبارى گروههاى فارس زبان ساكن در اين استان و همچنين تاثيرگذارى بر لهجه موسوم به اصفهانى زبان فارسى است.


در ايران دو لهجه بسيار مهم زبان فارسى يعنى لهجه تهرانى و لهجه اصفهانى مستقيما توسط گروههاى تركى٫ همچنين در نتيجه اختلاط و آميزش با تركان و در پايتختهاى دو دولت تركى-آذربايجانى بوجود آمده است: لهجه تهرانى زبان فارسى در دوره قاجار (طائفه اى اصلا از تركان جنوب تركيه و شمال سوريه) و لهجه اصفهانى زبان فارسى در دوره صفوى (دولتى تاسيس شده توسط طوائف قزلباش اصلا از شمال و مركز تركيه). اصفهان در تاريخ دو بار با خاك يكسان و از سكنه خالى شده و پس از آن بدست دول و خاندانهاى تركى از نو ساخته و برپا گرديده است. در هر دوى اين نوسازى و برپايىها عمده اهالى نوين شهر را دولتمردان٫ تجار٫ هنرمندان٫ استادان و انديشمندان٫ نظاميان و طوائف بيشمار تركى كه به اين شهر كوچيده اند تشكيل مىداده اند. مثلا تنها در دوره صفويان دهها هزار تن از دولتمردان و حكومتيان ترك آذربايجانى و قزلباش (از آذربايجان و از آسياى صغير-تركيه امروزى) به همراه خانواده و طوائفشان در اصفهان ساكن شده اند. (در آن دوره كل جمعيت ايران بيش از چند صد هزار تن نبوده است).


لهجه اصفهانى زبان فارسى٬ يادگار تركان ساكن در اين استان


هر چند تركهاى فعلى استان اصفهان بازمانده گروههاى تاريخى تركى اسكان يافته در اين منطقه اند با اينهمه عمده گروههاى تركى تاريخى فوق الذكر٫ به مرور زمان زبان تركى خويش را ترك و متكلم به زبان فارسى گرديده اند. بدينگونه با فارسزبان شدن اين بخش عمده از گروههاى ترك و همچنين آميزش زبانى و بده بستان فرهنگى تاجيك-تاتهاى غير ترك با بخش ديگر تركزبان مانده٫ لهجه معروف به اصفهانى زبان فارسى شكل امروزى خود را پيدا نموده است. من در زير به برخى موارد در لهجه اصفهانى زبان فارسى كه قطعا ويا محتملا نتيجه و يادگار تركان ساكن در اين استان است اشاره مىكنم::


1- تلفظ خاص حروف صامت "ج٫ چ٫ ك٫ گ": از بارزترين تاثيرات زبانى گروههاى تركى ساكن در اصفهان پديده لفظ خاص حروف بىصداى "ج٫ چ٫ ك٫ گ"٫ "k c, ç, g, " در لهجه اصفهانى زبان فارسى است. (در ايران رسم است كه اين پديده را به صداهاى "dz"٫ "ts" موجود در برخى از زبانهاى ايرانى ميانه ويا باستان منسوب كنند). حادثه تبديل c و ç به dz و ts -كه به تركى "سسيزلرين سيزيلاشماسى" ناميده مىشود- در عين حال از بارزترين خصوصيات بسيارى از لهجه هاى زبان تركى در آذربايجان ايران (مشخصا تبريز)٫ نواحى جنوبى آذربايجان شمالى (نخجوان٫ ايروان)٫ نواحى شرقى تركيه (ارزروم و حوالى آن) و تمام ساحل جنوبى درياى سياه به ويژه شمال شرقى تركيه (ريزه-ترابزون٫ شيوه اى موسوم به لهجه قارا دنيز در ساحل جنوب شرقى درياى سياه) و به مقدار كمترى شمال غربى تركيه نيز مىباشد. تبديل "ج" به dz٫ و چ به ts در برخى ديگر از زبانهاى آلتايى از جمله در زبان محاوره اى مغولى و مانچو هم قاعده اى عمومى است.


در باره كم و كيف اين پديده در زبان تركى از سوى آوانگاران و زبانشناسان (پروفسور ف. كيرزىاوغلو٫ پروفسور ه. كارپوز٫ تورگوت گوناى و ...) تحقيقاتى انجام شده و عمده محققين آنرا در ارتباط مستقيم با اسكان تركان آغ قويونلو (1350-1502) در نواحى مذكور دانسته اند. نواحىاى كه صامت "ج" بدين شكل خاص تلفظ مىشود٫ از جمله مناطقى در شرق و شمال شرق تركيه٫ عينا همان مناطقى هستند كه طوائف انبوهى از تركان آغ قويونلو [باييندير٫ پورناك (پرنك)٫ موسوللو (موصللو)٫ حمزه حاجيلو٫ قاراحاجيلو٫ عيزالدين حاجيلو٫ ايميرلو٫ حلب توكمانلارى (شامل منصور بيگ افشارلارىُ و قوت بيگى افشارلارى)٫ دولقادارلى (ذوالقدرلو)٫ چپنى٫ آغاچ ارى-قاجار٫ دؤير (دوگر) و غيره] در طول تاريخ در آنجا ساكن شده و توطن گزيده اند. (از آغ قويونلوها در زمان شاهزاده سلطان سليم در ترابزون و ريزه٫ از آغ قويونلويان تبريز در زمان سلطان سليم قانونى در ارزروم و حوالى آن. به واقع بين سه گانه ترابزون-ارزروم-تبريز تا آغاز قرن بيستم و سقوط دولت تركى-آذربايجانى قاجار داد و ستد بسيار زنده و فعال فرهنگى٫ انسانى٫ تجارى در جريان بوده است. دولت تركى قاجار نيز هميشه در دو شهر ارزروم و ترابزون داراى كنسولگرى بود).


در زير تعدادى از ديگر خصوصيات لهجه اصفهانى زبان فارسى كه مشابه و احتمالا متاثر از زبان گروههاى تركى تاريخى در اين منطقه است را مىآورم. (مثالها از نشريه دانشجويى بهلول٫ اصفهانى نامه-نوشته سلمان صباحى گرفته شده است). از آنجائيكه در طول تاريخ بسيارى از تركهاى كوچنده و ساكن شده در اصفهان (يعنى اجداد تركهاى امروزى اين استان٫ همچنين اجداد بخش عمده اى از فارس زبانهاى امروزى آن) را تركهاى قزلباش آسياى صغير تشكيل مىداده اند٫ خصوصيات و تشابهات اشاره شده٫ بيش از گروههاى تركى آذربايجان به لهجه گروههاى تركى تركيه نزديكى دارد :


2- تبديل "كسره- e" به "اى- i": (عينا مطابق تلفظ تركى مانند تبديل "انسان" به "اينسان" ويا "درد دل" به "درد-ى ديل" در تركى). مثل تبديل <بگير: begir> به <بيگير: bigir>٫ <بشين: beşin> به <بيشين: bişin>٫ <بمير: bemir> به <بيمير: bimir>٫ <بريز: beriz> به <بيريز: biriz>٫ <ببين: bebin> به <بيبين: bibin>٫ <نميشه: nemişe> به <نيميشه: nimişe>٫ <نمىخوام: nemixam> به <نيمىخوام: nimixam>.

در لهجه اصفهانى زبان فارسى مضاف-مضاف اليه و صفت-موصوف هميشه "ى-i-" مىگيرد. مانند تبديل <در باغ: dər-e bağ> به <درى باغ: dər-i bağ>٫ <گل قشنگ: gol-e qəşəng> به <گلى قشنگ: gol-i gəşəng>٫ <آدم خوب: adəm-e xub> به <آدمى خب: adəm-i xob>.


3- تبديل كسره آخر به فتحه: مانند تبديل <جمعه: com’e> به <جمعه: com’ə> (تبديل كسره آخر كلمات خارجى به فتحه قاعده اى عمومى در زبان تركى آذربايجانى است).


4- تبديل "د" گنگ به "ت" طنيندار: عينا مشابه آنچه كه در زبان تركى تركان آسياى صغير روى مىدهد (در تركى آذربايجانى عموما "د" حفظ مىشود. در تركى آذربايجانى آردard: =دنبال٫ در تركى تركيه آرتart: =دنبال): مانند تبديل <آرد: ard> به <آرت: art>.


5- تبديل فتحه به كسره: مشابه آنچه كه در زبان تركى تركان آسياى صغير روى مىدهد (در تركى آذربايجانى معمولا فتحه حفظ مىشود. در تركى آذربايجانى <قفس: qəfəs>٫ در تركى تركيه <كافئسkafes: >): مانند تبديل <از: əz> به <ائز: ez>٫ <قفس: qəfəs> به <قفئس: qəfes>٫ <ازش: əzəş> به <ائزئش: ezeş>٫ <بزن: bezən> به <بئزئن: bezen> .


6- تبديل حرف "او- o" به "او- u": مشابه آنچه كه در زبان تركى تركان آسياى صغير روى مىدهد (در تركى آذربايجانى معمولا "او-o" حفظ مىشود. در تركى آذربايجانى <اويانماق: oyanmaq >٫ در تركى تركيه <اويانماق: uyanmak > گفته مىشود.): مانند تبديل <كجا: koca> به <كوجا: kuca>٫ <چادر: çador> به <چادور: çadur>٫ <شما: şoma> به <شوما: şuma >.


7- حذف حرف "ه" در لهجه اصفهانى: مشابه آنچه كه در زبان تركى تركان آسياى صغير روى مىدهد (در تركى آذربايجانى حرف "ه" معمولا حفظ مىشود. در تركى آذربايجانى <هؤرمك: hörmək > در تركى تركيه <اؤرمك: örmek >). مانند <بچه ها: bəççeha> به <بچا: beça>٫ <گربه ها: gorbeha> به <گربا: gorba>٫ <مىجهد: micəhəd> به <مىجد: miced>.


8- تبديل "پس" به "پ": اين حادثه هم عينا از تركى آذربايجانى متاثر است: <كجايين پس؟: kocayin pəs>تبديل مىشود به <كوجاين پ؟: kucayn pə> .


9- پسوند "چى": براى تحقير و كوچك شمردن اشيا و انسانها. مانند <علىچى> (اين همان پسوند تصغير و تحبيب "چه"٫ "چى"٫ "چيك" ٫“ça”, “çi”, “çik” در زبان تركى است).


10- قالب "د+فعل+د": اين تركيب از تركى گرفته شده است. مثلا "دى گلين دا!". ("دى" نخست مخفف "هايدى" تركى به معنى عجله كنيد٫"دا" دومى مخفف "داى" به معنى ديگر است): <د بيا د: de biya de>٫ <د برو د:de boro de >.


11- تلفظ اسامى مانند تركى: <محمد: mohəmməd>٫ <ممد: məmməd> تبديل مىشود به <ممد: məməd>. "ممد" فرم تركى "محمد" است.


12- تبديل "و" به "ف": "ديوار" تبديل مىشود به "ديفال". (مانند تبديل "آوشار" به "افشار" در تركى)


13- كاهش صوتى: "بفرمايين" به "بفرماين"٫ "اينجايين" به "اينجاين" تبديل مىشود. (مانند تبديل "بويونو" به "بوينو" در تركى)


14- تبديل صائت "آ-a" به "فتحه-ə" : مانند "مىخواى" به "مىخى". تبديل "آ" به فتحه پديده اى بسيار رايج در لهجه هاى زبان تركى است. مانند تبديل "قارداش" به "قردش"٫ "ياخا" به "يخه" در تركى
و...........
گئرچه يه هو!!!


Home [Powered by Blogger]