|
|
Friday, December 23, 2005
Posted
7:20 AM
by Mehran Baharlı
در منطقه فريدن پنج قوميت زندگي مي كنند كه اغلب ترك زبان هستند.
گفت و گو با بهمن محمدي نماينده مردم فريدن در مجلس شوراي اسلامي
¤ شما مي گوئيد «فريدن» يك منطقه كشاورزي است ولي خيلي ها اين منطقه را نمي شناسند و نمي دانند در كجاي نقشه ايران قرار دارد. چرا اين منطقه اينقدر غريب و ناشناخته است؟ اگر بخواهيد منطقه تان را در چند جمله معرفي كنيد چه خواهيد گفت؟
- بنده خدمتگزار مردم ايران در مجلس شوراي اسلامي از حوزه انتخابيه فريدن، فريدونشهر و چادگان هستم. حوزه انتخابيه ما از سه شهرستان تشكيل شده است. در گذشته تنها يك شهرستان و آن هم فريدن بود ولي در اوايل انقلاب يك بخش از آن جدا شد كه فريدونشهر نام دارد. اخيراً هم حدود دو سالي است كه بخش چادگان هم - كه سد زاينده رود در آن واقع شده- به شهرستان تبديل شده است.
پس حوزه انتخابيه ما از سه شهرستان، هشت شهر و بيش از 260 روستا تشكيل شده است. منطقه ما حدود 40 هزار نفر هم مهاجر دارد كه هر سال عشاير براي ييلاق به آنجا مي آيند. در اين منطقه از پنج قوميت زندگي مي كنند كه اغلب ترك زبان هستند.
قوم اصيل واصلي آنجا همان آريايي ها يا لرهاي بختياري هستند.????!!!!!!!
عده زيادي هم كه بيشتر در فريدونشهر ساكنند، گرجي هستند و از گرجستان به آنجا مهاجرت كرده اند. مناطقي هم مثل داران كه مركز شهرستان فريدن است، فارس زبان هستند. بخشي از ساكنان منطقه هم مسيحيان ارمني هستند كه البته در گذشته جمعيت بيشتري داشتند و روستاهاي خوب و زمين هاي مرغوب دست آنها بود. گفته مي شود كه اينها زمان شاه عباس از گرجستان به اسارت گرفته شدند و در اين منطقه ساكن شدند. چون كشاورزان ماهري بودند، زمين هاي مرغوب را در اختيار آنان قرار دادند. بعدها به جاهاي ديگر مهاجرت كردند و در حال حاضر يك روستا در منطقه داريم كه كاملاً ارمني نشين است ولي در روستاهاي ديگر در اقليت قرار دارند. اين پنج قوميتي كه عرض كردم در اين منطقه در طول زمان با صفا و صميميت باهم زندگي كرده اند.
¤ اين منطقه چقدر جمعيت دارد؟
- طبق آمارگيري سال 1375، جمعيت منطقه بيش از 230 هزار نفر بوده است ولي متأسفانه رشد جمعيت به دليل مهاجرتي كه از اين منطقه وجود دارد، منفي است. چون از سال 65 تا 75، با وجود اينكه آن زمان ميزان زاد و ولد بالاي يك و نيم درصد بوده است، 20 هزار نفر از جمعيت منطقه كم شده است.
-
Saturday, December 17, 2005
Posted
8:29 AM
by Mehran Baharlı
استان اصفهان داراي پنج هزار خانوار عشايري ترك قشقايي شامل طوايف "دره شوري "،" عمله"،"فارسيمدان" و" شش بلوكي" است
داخلي. اجتماعي. زنان. عشاير
معاون اداره كل امور عشاير استان اصفهان گفت: براساس نظر سنجيهايي كه از سوي اين اداره صورت گرفته، آموزشهاي بهداشتي ، احكام و مسائل فرهنگي مهمترين خواسته زنان و دختران عشاير استان بوده است.
" علياكبر نجفي " روز شنبه در گفت وگو با ايرنا افزود:برنامههاي آموزشي كنترل جمعيت ، اعزام مبلغ ، تبديل فرآوردههاي دامي،استفادهبهينه ازمحصولات كشاورزي ،آموزشهاي هنري نظير خياطي، گلدوزي و گلسازي از ديگر خواستههاي عنوان شده از سوي آنها بوده است.
وي با اشاره بهاينكه آموزشها نيازمند امكانات و تجهيزات است،گفت : براي اجراي ۷دوره آموزشي فقط ۷۰ميليون ريال تعيين شده است در حالي كه اجراي اين برنامهها بدون امكانات و تجهيزات ۱۰۰ميليون ريال اعتبار ميخواهد.
نجفي گفت: مشكل اعتبارات تنها به برنامههاي آموزشي ختم نميشود بلكه برپايي برنامههاي مذهبي بخصوص احكام نيز با اين مشكل روبرو است.
وي افزود: در زمينه اعزام مبلغ ديني به مناطق عشايرنشين كه بيشتر در "فريدونشهر" و "سميرم " متمركز هستند نيز بامشكل مواجه هستيم.
وي افزود: اين در حالي است كه بسياري از عشاير در مورد احكام و مباحث ديني اطلاعات كم دارند و علاقهمند به فراگيري آن هستند.
نجفي با اشاره به كمبود برنامههاي آموزش بهداشتي فردي و جمعي و دامي براي عشاير و روستاييان و نقش انها در توليد محصولات كشاورزي و لبنياتي گفت : برنامه آموزشي و آشنايي با بيماريهاي مشترك انسان و دام ، استفاده بهينه از توليدات دامي و محصولات كشاورزي از سوي عشاير ، بارها تقاضا شده است.
وي برنامههاي آموزشي كنترل جمعيت ، بهداشت بيماريهاي پوستي و مقاربتي و دهان و دندان و بيماريهاي عفوني رااز ديگر نيازمنديهاي زنان و دختران عشاير اعلام كرد.
نجفي در ادامه به مسئله فراموشي سنتها و تحليل فرهنگ قومي در بين عشاير اشاره كرد و گفت : بيشتر پژوهشگران اين قوم كه عمدتا خارجي هستند بارها و بارها در تحقيقات خود عنوان كردهاند كه سنتهاومسائل فرهنگي در بين عشاير روبه فراموشي و نابودي ميرود.
وي اظهارداشت : بنابراين نياز است با گسترش نمايشگاهها و آموزش بهسازي فرش و گليم و بسترسازي مناسب براي فروش محصولات سنتي و ظاهر شدن اين افراد درجامعه شهري با لباسهاي محلي ، آنان را به عنوان وارث يك فرهنگ معرفي كنيم.
برپايه آخرين سرشماري انجام گرفته استان اصفهان داراي پنج هزار خانوار عشايري قشقايي شامل طوايف "دره شوري "،" عمله"،"فارسيمدان" و" شش بلوكي" است.
عشاير ياد شده داراي بيش از ۶۰۰هزار راس دام بوده و در فصل كوچ بهاره ازييلاق خود از استانهاي فارس ،كهگيلويه و بويراحمد و فارس به شهرستانهاي سميرم و شهرضا در استان اصفهان كوچ ميكنند.
همچنين طبق آخرين برآوردهاي آماري، چهار هزارو۹۴۹خانوار قشقايي ماههاي گرم سال را درمناطق ييلاقي شهرستانهاي سميرم و شهرضا ودو هزار و ۶۳۶خانوار عشايري بختياري اين ايام را در فريدونشهر و چادگان سپري ميكنند.
-
Monday, November 07, 2005
Posted
3:49 PM
by Mehran Baharlı
نقشه تركهاى آذرى جنوب ايران
mapa de los turcos de Azeri de Irán meridional, carte des Turcs d'Azeri de l'Iran méridional, Map of Azeri Turks of Southern Iran, programma dei Turchi di Azeri dell'Iran del sud, mapa de turks de Azeri de Irã do sul, Diagramm der Türken Azeri vom Südiran, Güney İran Azeri Türkleri Haritası, Cenubi İran Azeri Türkleri Xeritesi, جنوبى ايران آذرى توركلرى خريطه سى٫ خريطه الاتراك الآذريه فى الجنوب الايران٫ نقشه تركهاى آذرى جنوب ايران
مراكز شهرى ترك نشين همچنين طوائف ترك كوچنده در اين نقشه نشان داده نشده اند .بو خريطه ده تورك لرله مسكون شهرلر و كؤچرى تورك طايفالارى گؤرسه ديلمه ييبدير
 
Saturday, August 13, 2005
Posted
6:16 AM
by Mehran Baharlı
سؤزوموز:
لهجه هاى تركى در استان اصفهان و نوسازى زبان ادبى تركى در ايران
شكى نيست كه زبان تركى رايج در جمهورى آذربايجان و تركيه دو منبع بسيار مهم براى انتخاب كلمات و تركيبات و واژه سازى براى تركىنويسان ايرانى مىباشند. اما ايندو مىبايست به عنوان آخرين منابع براى اخذ كلمات و تعبيرات بكار روند. منابعى كه در درجه اول و پيشتر مىبايست بدانها مراجعه نمود يكى لهجه هاى گوناگون رايج زبان تركى در آذربايجان جنوبى و بويژه لهجه هاى تركى در ايران مركزى٫ ايران جنوبى و شمال خراسان مىباشد. ماخذ ديگر متون ادبى و كلاسيك تركى از ديوانهاى نسيمى و فضولى و شاه اسماعيل تا داستانهاى مردمى كوروغلو و اصلى كرم و ادبيات عامه و غيره است. من در اينجا در رابطه با لهجه هاى زبان تركى در اصفهان تنها به يك پسوند و چند واژه اشاره مىكنم. ( اين پسوند و واژه ها نيز مانند بسيارى از خصوصيات ديگر لهجه هاى زبان تركى در ايران مركزى و جنوبى٫ بسيار بيشتر از تركى آذربايجانى به تركى تركيه نزديكتراند):
1- كاربرد پسوند -ال-ل : al-əl : طبق اطلاعاتى كه حسين مسلمى مىدهد٫ اين پسوند در لهجه هاى تركى استان اصفهان به طور گسترده اى بكار مىرود. مثلا در كلمات كيفگال٫ شاققال٫ گشتال٫ آشمال٫ داككال٫ هئچل٫ روتتال٫ چيگال..... جا دارد كه پسوند مطرود شده اما بسيار كارا و مفيد "–ال" در زبان ادبى در حال تشكل تركى در ايران دوباره و به شكل هر چه گسترده ترى بكار گرفته شود. به عنوان نمونه كلمات "يئدديل" به معنى هفته٫ "دوغال" به معنى طبيعت٫ "چاتال" به معنى چنگال٫ "سانال" به معنى مجازى كلمات نوى هستند كه با استفاده از اين پسوند اصيل تركى ايجاد شده اند.
2- گنجينه واژگان ناب تركى: در حاليكه بسيارى از كلمات و تعابير موجود در لهجه هاى تركى در اصفهان٫ در تركى آذربايجانى چندان رايج نيستند٫ همه عينا و يا با اندك تغيير در لهجه هاى گوناگون تركى تركيه بكار مىروند. از جمله آچيلان: ياخين گله جك٫ آرادان بير (در تركى تركيه آرادا بير)٫ آراشماق٫ آرت (پشت٫ دنبال)٫ آرى (هاميسى٫ بوتون٫ دولوق)٫ آرينماق٫ آيريلى (جداگانه)٫ قارينجا٫ آجيتما٫ قوشماق (دويدن)٫ آلاك-پالاك (در تركي تركيه آللاك-پوللاك)٫ آقجا٫ بنيز (چهره)٫ .....
اخذ واژگان و تعبيرات تركى از لهجه هاى تركى رايج در ايران و افزودن آنها به خزينه واژگان مستعمل در زبان ادبى امروزيمان٫ باعث غنىتر شدن زبان تركى٫ نزديكتر شدن زبانى گروههاى مختلف پراكنده ترك در ايران و لهجه هايشان به يكديگر٫ همگرايى ملى ايشان و شكل گرفتن زبان ادبى فراگيرى كه از مجموع همه لهجه ها و گويشهاى رايج تركى بهره گرفته است خواهد شد. همچنين رواج دوباره و روزمره كردن واژگان بىشمار تركى موجود در متون ادبى- كه به ناحق و فقط به دليل اهمال و كوتاهى ما مهر آرخائيك خورده اند- به ايجاد پلى مابين زبان نسل جديد و زبان گذشتگانمان كمك خواهد نمود.
گئرچه يه هو!!!
-
Posted
6:05 AM
by Mehran Baharlı
سؤزوموز مكتوبات تركى امپراطورى تركى-آذربايجانى صفويان
امپراطورى تركى-آذربايجانى صفوى مانند همه نهادهاى همعصر و مشابه خود٬ پديده اى قرون وسطايى٬ با بسيارى از خصوصيات مثبت و منفى دولتها و دولتمردان آن اعصار است. اما يكى از خصوصياتى كه اين امپراتورى تركى-آذربايجانى را از زاويه خلق ترك٬ تاريخ آذربايجان٬ زبان و فرهنگ تركى و نيز تاريخ مدنيت٬ هنر و علوم جهان اسلام ارزشمند مىسازد اين است كه تنها در دوره حكمرانى صفويان است كه شاهد صعود زبان تركى به عاليترين سطوح دولتى و شكوفائى بىمانند زبان و ادب تركى در همه عرصه هاى ادبى و دينى و علمى هم در فارسستان و هم در آذربايجان و اوج گسترش آن در خاورميانه و قفقاز و بين النهرين مىباشيم. (البته هم قبل و هم بعد از دولت تركى-آذربايجانى صفوى زبان تركى همواره و به درجات مختلف از موقعيت دولتى بودن بويژه در دوره سلسله هاى تركى ايلخانيان٫ اتابكان سلجوقى٫ جلايريان٫ ايلدنيزلىها٬ آغ قويوينلوها٫ قاراقويونلوها٬ افشارها و قاجارها برخوردار بوده است).
در زير نمونه هايى چند از مكاتبات و مراسلات ديپلوماتيك شاهان دولت تركى-آذربايجانى صفوى به زبان تركى را (به هر دو الفباى عربى و لاتين تركى) آورده ام. بويروق (فرمان) شاه اسماعيل را از كتاب "آذربايجان ادبى ديلى تاريخى"٬ اثر پروفسور نيظامى خودييئف (در ايران با الفباى عربى و بدون ويرايش و متاسفانه با اغلاط و اشتباهات بسيار چاپ شده است) و نامه هاى ديگر را از ضميمه مقاله نامه هاى تركى شاهان صفوى -حميد دباغى گرفته ام. در اين مقاله از جمله گفته مىشود:" دولت صفوى در تمام طول حيات خويش هم به لحاظ ساختار و موسسه هاى خود و هم از جهت نامهاى اينها٬ به طرز حيرت آورى كاراكتر تركى داشته است ..... در ديوان صفويان در صورت لزوم مكاتبات و تحريرات به زبان تركى نيز انجام مىگرفته است. در دستگاه دولتى براى خواندن و نوشتن نوشته هاى تركى بخش و ماموران ويژه اى بودند. در اين بخش ويژه٬ نامه هاى شاهان صفوى به سلاطين اتريش و لهستان به تركى (آذرى-عثمانى)٬ به ازبكها٬ تزارهاى روسيه و خانهاى كريمه به زبان تركى جغتايى و به باشبوغهاى قالموق به زبان تركى جغتايى و يا تركى عثمانى نوشته مىشد. در برخى موارد نيز منحصرا زبان تركى بكار مىرفته است. متن پيمان قصر شيرين منعقده با دولت عثمانى در سال ١٥٣٩ تنها به زبان تركى نوشته شده است."
 
از بررسى اين مكتوبات در رابطه با كاربرد دولتى و ديوانى زبان تركى در عصر صفويه آشكار مىشود كه:
- پريود زمانىاى طولانى٬ از قرن ١٥ تا ١٨ ميلادى يعنى از اولين شاه تا آخرين شاه صفوى را پوشانيده و سياست مستمر و جاافتاده دولت صفوى بوده است. براى نگارش ديوانى تركى اداره و كارمندان ويژه اى اختصاص داده شده بود. - زبان دولتى تركى٬ فارغ از موقعيت جغرافيايى پايتخت امپراتورى تركى –آذربايجانى صفوى٬ هم در آذربايجان (تبريز و قزوين) و هم در فارسستان (اصفهان) بكار مىرفته است. - "زبان و سبك تركى اى كه در احكام و فرامين صادر شده در دوره شاه اسماعيل و شاه تهماسب بكار رفته است ساده و بىتكلف است. اين سبك حد وسطى است ميان زبان گفتار و گفتگوى روزمره و زبان مطنطن و پرتكلفى كه در مكاتيب و مراسلات رسمى بين ايران و اروپا از دوره شاه عباس اول به بعد٬ به تقليد از منشيان عثمانى رواج داشته است....با اينهمه مابين نخستين حكمرانان صفوى و آخرين ايشان از جهت تركيت كوچكترين تفاوتى موجود نمىباشد...." [به نقل از مقاله نامه هاى تركى شاهان صفوى] - كاربرد رسمى زبان تركى محدود به عرصه خاصى نبوده و دايره ى گسترده اى از احكام و فرامين و مكاتيب و مراسلات ديپلماتيك تا امان نامه را شامل مىشده است. - طيف مخاطبان نه تنها شامل مقامات ايرانى و مردم ايران (كه زبان ملى اكثرشان تركى بود) و يا سلطان عثمانى و ديگر سلاطين ترك همزبان و همتبار و همدين بوده٬ بلكه پادشاهان روسيه و مجارستان و اتريش و لهستان و ... را نيز در بر مىگرفته است. - به عبارت ديگر زبان تركى همانگونه كه در داخل در سراسر كشور به همراه فارسى٬ زبان دولتى و ديوانى مىبود٬ زبان ديپلماسى خارجى امپراتورى تركى-آذربايجانى صفوى نيز بوده است و اين دقيقا همان سيستمى است كه امروز نيز مىبايست دوباره در ايران اعمال شود . گئرچه يه هو!!!
-
Monday, August 08, 2005
Posted
3:00 PM
by Mehran Baharlı
ايصفاهان´ين بير محلله سينین ده آدی جولفا´دير
جولفا نين آوريل آيی
þ مرند´ين قوزئیينده کی جولفانی دئميره م. ايصفاهان´ين بير محلله سينین ده آدی جولفا´دير. او محلله نی شاه عابباس تيکميشدير تا ائرمنيستاندان، ايصفاهانا کؤچورولموش ائرمنيلر اورادا ياشاسينلار. جولفا، دوغان چايينين (زاينده رود) گونئيی و صوففه داغينين مئشه لری اولور. دئمک اولار ايصفاهانين ياخشی ماحاللارينداندير. ائرمنيلر بورادا اؤزه ل مکتبلر و بازارلار وارلاری و البتته اؤزه ل يئمک ايشمکلری ده اؤزگور و آزاد حالتده دير! دئمک اولار بير جوره کولونیدير.
وانک کليساسينا گئتسه نيز، ايکی ميليون بئش يوزمين ائرمنی سوی قيريمينين آنیسينا گؤره بير سمبوليک مقبره واردير. بير ايکی يول، اوتوبوس ايله اورادان گئچنده، ائرمنیجه شوعارلار و تورکييه نين آدينی گؤرموشدوم، آنجاق آنلاماميشديم.
þ بونو دا بيليرسينيز کی آذربايجانلی تورکلر هر يئرده ياشاسالار گره ک محررم آيينین مراسيملريني يئرينه گتيرسينلر. ايصفاهاندا، دا چوخلو آذری تورک وار ايدی کی ايش ايچين اورا کؤچموشلر. بير سيراسی ذوب آهن و باشقا بؤيوک فابريکالاردا، بير سايیسی نيظامی ايشلرده، بير سايیسی بيز کیمی اؤيره نجی ايديلر. بو تورکلری ايکی ايش بير يئره ييغابيليردی! بيری محررم آيينين مراسيملری و باشقاسی، تورک اؤيره نجيلرين تؤره نلر و توپلوملاری (کی اؤزه لليکده تئکنولوژی بيلی يوردو بؤيوک اونودولماز ييغينجاقلاری وار ايدی)!
بئش ايل بوندان قاباق محررم آيی، ياز اورتاسيندا ايدی و من او ايللر ايصفاهاندا اؤيره نجی ايدیم؛ و بيز بونو قديمکی اؤيره نجيلردن ائشيتميشديک ايصفاهانين ايکی عزا ساخلايان تورک دسته سی وار. بيريسی سينه ووران و باشقاسی زنجير ووران ديلار؛ سينه وورانلارين (هيات آذربايجانيهای مقيم اصفهان، متوسلين به حضرت ابوالفضل) چوخو اردبيللی و زنجيرچیلرين چوخ سايیسی اورمولولاردانديرلار؛ سينه وورانلار هر ايل ايصفاهانين بوتون يئرلرينه اوتوبوس سئرويسی قويارديلار، تا اونلاری هر گئجه عزا ساخلاماق يئرينه آپارسينلار؛ کی بيری ده بيزيم بيلی يوردا گليردی و بيز عزا ساخلاماقدان چوخراق، غوربتده کی تورکلرين يانيندا اولماق ايچين، درسی قيراغا قويوب و هر گئجه ده گئديرديک. عزاساخلاماق يئرينی حدس وورون هارادا ايدی؟! þ عزا ساخلاماق يئری بير مسجيد (يا مهديه) ايدی جولفا ماحالينين اورتاسيندا! نئچه يوز متر، وانک کليساسينا قاليردی! بوتون ائرمنی ياشايان ماحالدا گئجه ساعات اون ايکیده، تورکلرين سسی گؤيلره گئديردی: "محررمدير خانيم زينب عزاسی، بيزی سسلير حوسئينين کربلاسی". بو هياتين، امينلرينين بيريسی دئييردی گنجلر و اؤيره نجيلر گؤزه تله سينلر کی ائشييه چيخماسينلار؛ ائحتيمالی وار ائرمنيلر ايله قارشيلاشاسينيز! من او چاغ اونون بو سؤزونو دوشونمويوردوم. آنجاق من ايله بير يولداشيم، بير گئجه چيخديق ائشييه. يوخاريدا دئديييم ائرمنیجه يازان شوعارلاری یاخيندان اوخودوق؛ چوخلو پوستئرلر وورموشلار. اينگيلتره و فارسجادا يازيلميشديلار: "آوريل آيينداکی ائرمنيلر سوی قيريمی تورکلر الی ايله محکوم اولونور"؛ "تورک ائدير جينايت ، آمريکا دا حيمايت!"؛ "اؤلوم اولسون تورکييه يه"؛ "اؤلوم اولسون تورکلره" ؛ "اؤلوم اولسون تورکييه ايله ايسراييله" و …
þ ياواش، ياواش اليميزه گليردی کی نئيه دئييرلر عزا ساخلاماق يئريندن ائشييه چيخمايين! من ايله يولداشيم ائرمنيلرين آزادليغيندان تعججوب ائتميشديک. اونلار موسلمان تورکلره يامان دئمه يی، "مرگ بر امريکا و اسراييل" ايله قاتميشديلار! او چاغ کی ايسراييل يوخوموش! اولابيلر عوثمانليلار، چوخ يئيين گئده لر، آنجاق بونا دليل اولماز کی بيز ده داشناکلارين خوجالی، قاراباغ، سالماس ، خوی و باشقا يئرلرده ائتديکلری دهشتلی جينايتلری اونوداق. من و يولداشيم ايچين ايلک دؤنه ايدی کی، گؤروردوک ايران ايسلام جومهورييتينين ايچينده موسلمانلارا دا يامان دئييرلر. بيز دؤزه بيلمه ديک. پوسترلری تئز تئز جيريرديق. بيردن گؤردوک دالدان بير ايکی نفر، ائرمنيجه، يامان دئيه رکن، يئيين گليرلر… þ شانس گتيرديک کی اونلارين الينه ايليشمه ديک! عاشورا گونو، عزاساخلاماق يئرينده، تورکلر ناهار وئريرديلر! تعججوب ايله گؤروردوک، ائرمنيلر ده گليب ايمام حوسئين(ع) نذریسی آليرلار!! بو صحنه نی گؤره ندن سونرا، بئله فيکر ائديرديم، تورکلر، گئچميشلری باريش ايچين تئز اونودورلار و چوخ تئز واز گئچيرلر؛ ياخشی ايشی تورکلر گؤرورلرمی يا داشناکلار؟!
-
Posted
2:56 PM
by Mehran Baharlı
يك پاياننامه و يك گزارش در باره
دوزبانگى تركهاى اصفهان و مسائل مربوط به آن
1- بررسي وضعيت دوزبانگي در مناطق استان اصفهان(اداره كل آموزش و پرورش استان اصفهان٫ وزارت آموزش و پرورش)
چكيده: مسئله دوزبانگي و وجود يك زبان رسمي و چندين زبان قومي در داخل بسياري از كشورها و انديشمندان تعليم و تربيت آن كشورها را بر آن داشته تا براي رسيدن به عدالت آموزشي و فراهم ساختن فرصتهاي مساوي يادگيري براي همگان تلاش نمايند تا بتوانند از اين فرصتها در جهت رشد و شكوفايي استعدادهاي نونهالان و رشد و تعالي جامعه ملي و جهاني استفاده . استان اصفهان داراي شش زبان گرجي ، تركي ، لري ، محلي آسوني، ارمني و لري ميباشد. 7%دانش آموزان دوره ابتدايي ، 9%دانش آموزان دوره راهنمايي و 8%دانش آموزان دوره متوسطه غير فارسي زبان هستند . بررسي نشان ميدهد درصد قبولي دانش آموزان فارسي زبان بيش از دانش آموزان غير فارسي زبان است و ميزان مردودي دانش آموزان غير فارسي زبان از دروس فارسي بيشترست ، عموم بچهها در فهميدن صحبتهاي معلم كه به فارسي صحبت ميكند دچار اشكال هستند .....
2- بررسي مشكلات آموزش زبان فارسي به كودكان دو زبانه ترك(عبدالرضا کامراني٫ دانشكده ادبيات و علوم انساني٫ تاريخ دفاع : 11/5/74٫ رشته زبان شناسي همگاني. استاد راهنما : دکتر سيد محمدتقي طيب ٫ استاد مشاور : دکتر ساسان سپنتا)
چكيده: در مناطقي كه زبان مادري (زبان اول) تركي آذربايجاني است آموزش زبان فارسي در دبستان پيوسته با مشكلاتي براي معلمين و متعلمين همراه بوده و هست. در اين تحقيق تلاش شده تا مشكلات آموزش زبان فارسي به دانش آموزان ترك اول ابتدائي كه قبل از ورود به دبستان زبان فارسي گفتاري را بطور نسبي فرا گرفتهاند مورد بررسي قرار گيرد. پس از بررسيهاي لازم مشكلات آموزش زبان فارسي به كودكان دو زبانه ترك به سه دسته آوائي واژگاني و دستوري طبقه بندي شده كه هر كدام در فصلهاي جداگانهاي مورد بررسي قرار گرفته است. به منظور يافتن مشكلات آموزش زبان فارسي به كودكاني كه زبان مادري آنها زبان تركي آذربايجاني ميباشد ابتدا از معلمين اول ابتدائي دبستانهاي اصفهان ( ده دبستان) نظر خواهي شده و مشكلات تدريس زبان فارسي به دانش آموزاني كه زبان مادري آنها فارسي ميباشد جويا شدهايم و سپس طي نظر خواهي از معلمين اول ابتدائي شهرستان خوي مشكلاتي را كه صرفاً در امر آموزش زبان فارسي به دانش آموزان دو زبانه ترك وجود داشته مورد تجزيه و تحليل قرار گرفته است.
-
Saturday, May 21, 2005
Posted
2:17 PM
by Mehran Baharlı
چادگان در زبان تركي به معناي سرمنزل است
آذر يوسفي
چادگان يكي از بخشهاي سهگانه شهرستان فريدن واقع در استان اصفهان است. اين بخش دهستانهاي چناررود جنوبي، چناررود شمالي و كبوتر سرخ را شامل ميشود و مركز آن شهر چادگان است. اين شهر در غرب استان اصفهان و محدودهِ مرز اين استان با استان چهارمحال و بختياري قرار دارد و از شمال به داران، از جنوب به شهركرد، از شرق به نجفآباد و از غرب به فريدونشهر محدود ميشود. پيشينهِ تاريخي بخش چادگان به دوران صفويه برميگردد و به زماني مربوط ميشود كه شاهاسماعيل صفوي افرادي از ايل خمسه را بهاضافه عدهاي از ارامنه شمال آذربايجان به اين منطقه كوچانيده است. چاد در زبان تركي به معناي شكاف است و چاديگاه يعني مكاني كه به سرمنزل مقصود و هدف نهايي رسيده باشد. اين واژه بعدها در اثر تردد اقوام و اختلاط زبان تركي با گويش لري، به چادگان تغيير يافت.
اهالي اين منطقه از نژاد آريايي (؟؟؟؟؟؟!!!!!)اند و زبان آنها فارسي با گويش لري و تركي است. مسلمانان شيعي و اقليت مسيحي هم در آنجا زندگي ميكنند.
-
Sunday, May 15, 2005
Posted
9:31 AM
by Mehran Baharlı
ايصفاهان´دا شاعير "سهند " اوچون بير آغيرلاما مراسيمي
كئچه ن پنجشنبه گونو 22/2/84 (12/ماي/2005 ) تاريخينده ايصفاهان شهه رينين "مالك اشتر" آدينا اونيوئرسيته سي نين تورك اؤيره نجيلري طرفيندن آذربايجان´ين آدليم شاعيري "سهند " اوچون بير آغيرلاما مراسيمي توتولدو. بو مراسيمه ايصفاهان´ين باشقا اونيوئرسيته لرينده تحصيل آلان تورك اؤيره نجيلري ده يارديم ائتميشديلر. مراسيم ،ايصفاهان´ين ياخينليغيندا يئرله شه ن " شاهين شهر " شهه رجييينين سينئما سالونوندا تورك اؤيره نجي لرينين ايشتيراكي ايله كئچيريلدي .
بو مراسيمه تئهران´دان ، يازيچي و تدقيقاتچي مهندس حسن راشدي ، شاعير و آراشديريجي حسين محمد خاني (گونئيلي) ، آذربايجانلي اؤيره نجيلر توپلومو (توپلوم) باشقاني دوكتور حسين سولطاني و گنج شاعير " ياشيل " ايشتيراك ائتميشدي . مراسيم ساعات 30/13- دان باشلاياراق ساعات 16 – قده ر داوام ائتدي .
بو مراسيمده " سهند " ياراديجيليغي حاقدا ، و سهند´ين شئعرلرينده ميللي مووضوعلارلا باغلي معروضه لر و شئعرلر اوخوندو. بو مراسيمده ايصفاهان اونيوئرسيته سينين تورك اؤيره نجيلريندن اولان " سليمانپور" ايسه "سهند " حاققيندا گؤزه ل معروضه ايرايه ائتدي. مراسيمدن سونرا قوناقلار صفوي دؤوروندن قالان تيكينتي اثرلردن گؤروش ائتديلر.
آراز اهرلي
-
Thursday, April 07, 2005
Posted
11:47 AM
by Mehran Baharlı
سؤزوموز نمونه هايى از مكاتبات ديپلوماتيك شاهان دولت تركى-آذربايجانى صفوى به زبان تركى
شاه ايسماعيلين (١٥٢٤-١٥٠٢) بويروغو- فرمان شاه اسماعيل (١٥٢٤-١٥٠٢)
بسم الله الرحمن الرحيم ابولموظففر ايسماعيل باهادير سؤزوموز
امير-ى اعظم-ى اكرم٬ موسا دورغوت اوغلو عينايت و شفقتيميزه اوميدوار اولاندان سونرا٬ شؤيله بيلسين كيم٬ (لوتيخار اوله آزيم ولع يان؟) احمد آغا قارامانلى [نى] اول طرفه گؤنده رديك و اول هر نه كى ايختييارلييينى كندينه شفقت ائتديك. گؤره ك كيم مشاراليه سؤزوندن و مصلحتيندن چيخماسين و موتابيعت و يارديم اونا قيلين٬ كيم انشاالله تعالا هر نه كيم اونون مورادى و ايسته يى اولسا٬ حاصيلدير. گوندن گونه نه ايش واقئع بولسا٬ احمد آغا ايتتيفاقى ايله درگاه-ى موعللاميزا بيلديرسينلر. كيم٬ هر نوع بويروغوموز اولسا٬ عمل ائتسين٬ كؤنلونو خوش توتوب مرحمتيميزه ايصدار اولسون.
Əbülmüzəffər İsmayıl Bahadır Sözümüz
Əmir-i ə’zəm-i əkrəm Musa Durqutoğlu inayət və şəfəqətimizə ümidvar olandan sonra, şöylə bilsin kim (lutixar olə azımvələ yan?) Əhməd Ağa Qaramanlı[nı] ol tərəfə göndərdik və ol hər nə ki ixtiyarliyini şəfəqət etdik. Görək kim muşar ul-əleyh sözündən və məsləhətindən çıxmasın və mutabiət və yardım ona qılın. Kim inşaallah təala hər nə kim onun muradı və istəyi ola hasildir. Gündən günə nə iş vaqe’ bulsa Əhməd Ağa ittifaqı ilə dərgah-i müəllamıza bildirsinlər kim hər növ buyruğumuz olsa əməl etsin, könlünü xoş tutub mərhəmətimizə isdar olsun! -------------------------------------------------------------------------------------
١.ينجى شاه تهماسبين (١٥٧٦- ١٥٢٣) عوثمانلى ايمپاراتورو سولطان سليمه (١٥٧٣- ١٥٦٦) يازديغىنامه نين بير بؤلومو. بخشى از نامه شاه تهماسب اول (١٥٧٦- ١٥٢٣) به امپراتور عثمانى سلطان سليم (١٥٧٣- ١٥٦٦)
....شهزاده-يى عنيد سولطان بايزيد-ى نادان و جاهيل٫ و ريعايت-ى حوقوق-ى پدر و برادر-ى مئهتر امرينده غافيل-ى لايعقل اولماغين شناعت و سفاهتلرى بىنهايت اولدوغونا٫ بيزده دخى عئلم حاصيل اولموشدور. ائتدييى اعمال-ى قبيحه نين جزا و سزاسىنى بولوب ايستيغفارا گلميشدير. بو خوصوصون حوصولو يعنى بايزيدين ووصولو٫ احسن-ى وجهىيله مومكون و مويسسر ايكن٫ توتوب گؤنده رمه يه ائحتيياج يوخدور....
.... Şəhzâdə-yi ənid Sultan Bâyəzid-i nâdan və câhil və riayət-i huquq-i pedər və bərâdər-i mehtər əmrində qâfil-i lâ yə'qəl olmağın şənâət və səfâhətləri binəhâyət olduğuna bizdə dəxi elm hâsil olmuşdur. Etdiyi ə'mâl-i qəbihənin cəza və səzasını bulub istiğfara gəlmişdir. Bu xususun husulu, yə'ni Bâyəzid'in vusulu əhsən-i vəchiylə mümkün və müyəssər ikən, tutub göndərməyə ehtiyac yoxdur.... -------------------------------------------------------------------------------------
١.ينجى صفىشاه صفوىنين (١٦٤٢- ١٦٢٨) آووستورييا ايمپاراتورو و ماجاريستان قيرالى ٢.ينجى فئرديناندا يازديغى نامه. نامه صفىشاه اول صفوى (١٦٤٢- ١٦٢٨) به امپراتور اتريش و پادشاه مجارستان فرديناند دوم.
"معزالبدوله و العظمه و القبال" چازار پاديشاه حضرتلرينه:
عالى جناب-ى والا نيساب٫ موتعالى اياب-ى سلطنت و جلالت اينتيساب٫ شؤوكت و عظمت قيباب-ى محببت و موددت اطوار٫ خوسروو-ى رفيع قدر-ى عالى تبار٫ معدلت دييارينين آراينده سى و فرمانرواليق مماليكينين زئيبنده سى٫ ....پاديشاهلارينين شهرييارى٫....نامدارلارينين نامدارى٫ نمسه ويلايتينين پاديشاهى٫ فرنگييه طاييفه سينين سرور-ى خورشيد كولاهى! تحرير و بياندان افزون مراتيب-ى محببت و دوستلوق و تقريري-ى ليساندان بيرون مراسيم-ى ايتتيحاد و آشيناليق ايلقا و ايظهاريندان سونرا٫ مرفوع-ى راى-ى خورشيد ضيياء و مشهود-ى ضمير-ى مونير-ى قمر ائعتيلا اولدور كيم٫ هميشه آباء و اجداد-ى عيظام-ى جننت مكانيميز و طبقه-يى مسيحييه پاديشاهلارينين مابئينينده٫ خوصوص اول پاديشاه-ى والاجاه ايلن٫ طريقه-يى محببت و دوستلوق و رابيطه-يى اولفت و يئگانه ليك مرعى و مسلوك و ابواب-ى خوصوصييت و آشيناليق مفتوح اولوب٫ طرفئيندن سوخندان ائلچىلر محببت انگيز نامه لر ايلن موتواتير آمد و شود ائده رلر ايدى. شيمدى كى موقتضا-يى قضا و تقديرات-ى آسومانيدن٫ جننت مكان-ى فيردووس آشييان بابام عليه الرحمه حضرتلرينين واقيعه-يى حاييله سى سانيح اولوب٫ بو جهان-ى فانيدن ساراى-ى باقىيه ايرتيحال ائتدى٫ تووفيقات-ى ايلاهىدن سرير-ى فلك ريفعت-ى شاهى و اؤورنگ-ى گردون روتبت-ى شهنشاهى٫ ذات-ى معديلت صيفت-ى هومايونوم ايله زئيب و زينت بولوب٫ ساحت-ى ايران زمين٫ كى خولاصه –يى عرصه-يى عالم و تختگاه-ى كييان و جمدير٫ نسيم-ى ايقباليم ايله نوزهت و طراوت بولدو٫ همان قاعيده بلكى آندان زيياده اول حضرت-ى رفيع منزيلت ايلن طريقه-يى محببت و دوستلوق و ايتتيحاد و يئگانه ليك منظور قيليب٫ موقتضا-يى رافت-ى جيبيللى٫ سيزدن همواره قرارداد-ى خاطيرى عاطير و مكنون-ى ضمير-ى مونير-ى صداقت مآثيريميز اولدور كيم٫ بو سيلسيله-يى عالييه نين دوستلارى و خئيرخاهلارى ايلن اولفت و ايتتيحاد مقاميندا اولوب٫ مابئينيميزده رسم-ى خوصوصييت مرعى و طريق-ى موغاييرت مسلوب اولا! اونا بيناان٫ ايظهار-ى دوستلوق و بادى-يى آشيناليق اوچون بو نامه-يى محببت نيشان جانيب-ى عالىلرينه مرقوم-ى قلم-ى ايتتيحاد اولدو. "بحمدالله و المنه" احوال-ى خئير مآليميز احيببا و دوستلار و بو دودمان-ى عاليشانين نيكخاهلارى مقصد و موددعاسينجا خئير و خوبلوق ايله گوذراندير و اصلا بير امير كى ذرره قده رينجه مؤوجيب-ى ايكراه-ى خاطير-ى اؤولييا-يى دؤولتيميز اولا واقيع دئييلدير. ترصصود و ترققوب مكاريم-ى عالىلريندن اولدور كيم٬ اول طرفدن داخى جننت مكان فيردؤوس آشييان بابام زامان-ى شريفيندن زيياده٬ طريقه-يى محببت مسلوك اولوب٫ صداقت نيشان مكتوبلار و "فصيح البيان" ائلچىلر ايرساليندان خالى اولماييب٫ هميشه موحرريك-ى سيلسيله-يى ويداد و فاتيح-ى ابواب-ى ايتتيحاد اولالار و هر گونه روجوعلارى بو ديياردا وار ايسه٫ يئگانه ليك اوزه ريندن ائعلام ائده لر٬ كى توججوه-ى هومايونوموز اونون حوصولونا مبزول اولا و اصلا موغاييرت و بيگانه ليك تجويز ائتمييه لر. چون غرض ايظهار-ى محببت و دوستلوق ايدى٫ زيياده ايطناب اولونمادى. سلطنت و كامرانليق اييام-ى منهيج-ى ريضا-يى سوبحانى بيرله مقرون و عاقيبتلرى خئيره مشحون اولا!
Müizz ül-bi-l dövlə və-l əzəmə və iqbal, Çazar pâdişahları həzrətlərinə:
Âli cənab-i vâla nisab, mütəali əyab-i səltənət və cəlalət intisab, şövkət və əzəmət qibab-i məhəbbət ətvar, xosrov-i rəfi’ qədr-i âli təbar, mə’dələt diyârının ârâyəndəsi və fərmanrəvalıq məmâlikinin zeybəndəsi, .... pâdişahlarının şəhriyarı, .... nâmdarlarının nâmdarı, Nəmsə vilayətinin pâdişahı, Fərəngiyyə tâyifəsinin sərvər-i xorşid külahı! Təhrir və bəyandan əfzun mərâtib-i məhəbbət və dostluq və təqrir-i lisandan birun mərasim-i ittihad və âşinalıq ilqa və izharından sonra, mərfü’-i rə’y-i xorşid ziya və məşhud-i zəmir-i münir-i qəmər e’tila oldur kim, həmişə âba və əcdâd-i izam-i cənnət məkanımız və təbəqə-yi Məsihiyyə pâdişahlarının mâbeynində, xusus ol pâdişah-i vâlâcah ilən, təriqə-yi məhəbbət və dostluq və râbitə-yi ülfət və yegânəlik mər’i və məsluk və əbvab-i xususiyyət və dostluq məftuh olub, tərəfeyndən süxəndan elçilər məhəbbətəngiz nâmələr ilən mütəvatir âməd və şüd edərlər idi. Şimdi ki müqtəza-yi qəza və təqrirat-i âsümanidən cənnət məkan, firdövs âşiyan Baba’m əleyh ər-rəhmə həzrətlərinin vâqiə-yi hâiləsi sanih olub, bu câhan-i fânidən sâray-i bâqiyə irtihal etdi, tovfiqat-i ilâhidən sərir-i fələk rif’ət-i şâhi və övrəng-i gərdun rütbət-i şəhənşâhi zât-i mə’dilət sifət-i humayunum ilə zeyb və zinət bulub, sâhət-i İran zənim, ki xülasə-yi ərsə-yi âləm və təxtgâh-i Kiyan və Cəm’dir, nəsim-i iqbalım ilə nüzhət və təravət buldu, həman qâ’idə bəlkə andan ziyâdə ol həzrət-i rəfi’ mənzilət ilən təriqə-yi məhəbbət və dostluq və ittihad və yegânəlik mənzur qılıb, müqtəza-yi rə’fət-i cibilli, sizdən həmvarə qərardâd-i xâtir-i âtir və məknun-i zəmir-i münir-i sədaqət məasirimiz oldur kim, bu silsilə-yi âliyənin dostlar və xeyrxahları ilən ülfət və ittihad məqamında olub, mâbeynimizdə rəsmi xususiyyət mər’i və təriq-i muğayirət məslub ola! Ona binaən, izhâr-i dostluq və bâdi-yi âşinalıq üçün bu nâmə-yi məhəbbət nişan cânib-i âlilərinə mərqum-i qələm-i ittihad oldu. Bi həmdüllah və l-minnə əhval-i xeyr məalımız əhibba və dostlar və dûdman-i âlişanın nikxahları məqsəd və müddəasınca xeyr və xubluq ilə güzərandır və əsla bir əmr ki zərrə qədərincə mövcib-i ikrâh-i xâtir-i övliya-yi dövlətimiz ola vâqi deyildir. Tərəssüd və tərəqqüb məkârim-i âlilərindən oldur kim, ol tərəfdən daxi cənnət məkan, firdövs âşiyan Baba’m zaman-i şərifindən ziyadə, təriqə-yi məhəbbət məsluk olub, sədâqət nişan məktublar və fəsih əl-bəyan elçilər irsâlından xâli olmayıb, həmişə mühərrik-i silsilə-yi vidad və fâtih-i əbvab-i ittihad olalar. Və hər günə rücu’ları bu diyarda var isə, yegânəlik üzərindən e’lâm edələr, ki təvəccüh-i humayunumuz onun husuluna məbzul ola və əsla muğayirət və bigânəlik təcviz etməyələr. Çün qərəz izhâr-i məhəbbət və dostluq idi, ziyâdə itnab olunmadı. Səltənət və kamrəvanlıq, əyyâm-i mənhic-i riza-yi sübhani birlə, məqrun və aqibətləri xeyrə məşhun ola! -------------------------------------------------------------------------------------
٢. ينجى شاه عابباس صفوىنين (١٦٦٦-١٦٤٢) شيروان بگلر بگى منوچهرخانا يازديغى امان نامه. امان نامه شاه عباس دوم صفوى (١٦٦٦-١٦٤٢) به منوچهرخان بيگلربيگى شيروان.
ايخلاص طريقينده راسيخ العقيده٬ شجاعت و موباريزت يولوندا پسنديده٬ حاجى منوچئهرخان! توججوه و عينايتيم طرفينه نهايتسيز بيليب٫ اؤزونو اكثر خاطيريمده بيله سن! خوصوصن بعضى فئيضلى (؟) مجليسلرده اينشاآللاه ياخشى وجهىيله حوضوروموزا يئتمك مويسسر اولا! آيينه-يى ضمير-ى "ائمه معصومين عليه السلام" مئهريندن موصففا٫ درويش موصطافا يولداشى بيرله٫ شيروان سمتيندن اؤز ويلايتينه گئتمك ايراده سى وار. مئهريبانليق لازيمه سين يئره گتيريب روانه ائده سن! الحق!
İxlas təriqində râsix ül-əqidə, şəcaət və mubarizət yolunda pəsəndidə Hac Mənuçehr Xan! Təvəccüh və inayətim tərəfinə nəhayətsiz bilib, özünü əksər xâtirimdə biləsən! xususən bə'zi feyzli (?) məclislərdə inşaallah yaxşı vəchiylə huzurumuza yetmək müyəssər ola! Âyinə-yi zəmir-i əimmə-yi mə'sumin əleyhüm əs-səlam mehrindən müsəffa, Dərviş Mustafa yoldaşı birlə, Şirvan səmtindən öz vilayətinə getmək irâdəsi var. Mehribanlıq lâziməsin yerə gətirib rəvan edəsən! Əlhəq! -------------------------------------------------------------------------------------
حوسئين شاه صفوىنين (١٧٢٢-١٦٩٤) ساكسونييا دوقاسى و پولشا قيرالى نال قيران فئرئدريك اوگوستا گؤنده رديييى مكتوب. نامه حسين شاه صفوى (١٧٢٢-١٦٩٤) به دوك ساكسون و پادشاه لهستان فردريك اوگوست نعل شكن
فئرئدريك ائكسئدوس!
پولونييا و ليتوانييا و روسييا و پوروسييا و ماسقاوييا و سامئجييا و كييئوييا و لاتينييا و پودولييا و سيمولئنييا و سئوئرييا و قئرزئگووييا ويلايتلرينين ايقباللى قيرالى حضرتلرينين دوستلوق و ويلا مراتيبينى موحتوا و صيدق مراسيمينه موبتنى اولان گول غونچا-يى كيتاب-ى موشگين نيقاب و شوكوفه-يى راقيمه-يى موآليفت اينتيسابلارى٫ بيره ر حين-ى گوزينده كيم حضرت-ى كيبرييا-يى جلل و علا الطاف-ى بىاينتيها و اعطاف-ى بىحدد و ايحصاسىلا بال-ى صفا مآليميز شاخ و باليندا نيشاط-ى بلابيلينين نوا-يى فرح افزاسى٫ ايشبو سلطنت-ى گردون ائعتيلا هواخاهلارى اوچون آفت-ى هوش و اينبيساط عناديلينين ترانه-يى غم زوداسى بو سودده-يى سنييه-يى فلك فرسا دؤولتجويلارينا باعيث-ى ايحتيظاز-ى روح و گوش ايدى. ايره م بونيان اولان محفيل-ى اعلا و جننت نيشان گؤرولن بزم-ى ديل گوشاميزدا يعقوب نوركيويس وسيله سى ايله خندان و عطيرفيشان اولماقلا معانى-يى رنگين و مضامين-ى ديل نيشينى ويداد اساسينا ايستيحكام و اولفت و ايتتيحاد بيناسينا تشييد-ى مالاكلام وئرمكدن غئيرى٫ مرقوم-ى خامه-يى مووافيقت و ايلتييام اولان نامه-يى موآليفت ايختيتاملاريندا مسطور اولونان رسول-ى مووعودلارى شرف-ى حوضور و "موفور الحوبور" و احوال-ى خئيرنومودلارى ادا ائتديكلرى كيمى٫ عيزز-ى ايططيلاع-ى ضمير-ى صفا مآثوروما ائريشديكدن سونرا موآنيست و مووآلات لوازيمى سواليف-ى اؤوقاتدان زيياده ظوهورا گلدييى مركوز-ى خاطير-ى خورشيد نوروم اولوب و مذكور اولونان يعقوب٫ درگاه-ى ايقبال و بارگاه-ى جلاليمى بوسه گاه-ى ادب و آداب ائديب٫ مكاريم-ى دريا نوال-ى قاآنيدن كامروا و ممنون و جانيب-ى عيززت-ى مقرونلارينا عؤون-ى عضيد ايله عوودت اوچون شرفياب-ى ايذن-ى هومايون اولدو. اول قيرال-ى صاحيب ايجلال داييما حضرتلرينين شان-ى عالىلرى ايرتيفاعى و مرتبه و مكانلارى ايزدييادينا هيممت-ى بولند-ى خاقانى تعللوقون و وود و وولا اركانى ايشتيدادى و صيدق و صفا بساطى بسط و گوشادينا نهمت-ى فلك پئيوند-ى خوسرووانى معطوف بولدوغون بيليب٫ مكنونات-ى بال و مقاصيد و آماللارى نه اولسا٫ يئگانه ليك اوزه ريندن نيگاريش پذير-ى كيلك-ى موددت مآل ائده رلر كيم٫ دوستانه توججوهوموزله شرف اندوز-ى اينجاح و انجام اولا! عواقيب-ى اومور موقتضا-يى ريضا-يى خاليق-ى انام ايله خئير و صاوابا قرين بويورولا!
Feredrik Eksedus!
Poloniya və Litvaniya və Rusiya və Purusiya və Masqaviya və Samceya və Kiyeviya və Latiniya və Podoliya və Simoleniya və Severiya və Qerzeqoviya vilayətlərinin iqballı qıralı, həzrətlərinin dostluq və vila məratibini mühtəvi və sidq və səfa mərasiminə mübtəni olan gül qonça-yi kitab-i müşgin niqab və şükufə-yi râqimə mualifət intisabları, birər hin-i güzində, kim həzrət-i kibriya-yi cəllə və ə’la əltaf-i biintiha və ə’tâf-i bihədd və ihsasıyla bâl-i səfa məalımız şâx və bâlında nişat-i bəlabilinin nəva-yi fərəhəfzası işbu səltənət-i gərdun e’tila həvaxahları üçün âfət-i huş və inbisat, ənadilinin təranə-yi qəmzüdası bu süddə-yi səniyyə-yi fələkfərsa dövlətcuylarına bâ’is-i ihtizaz-i ruh və guş idi. İrəm bunyan olan məhfil-i ə’la və cənnət nişan görülən bəzm-i dilgüşamızda Yə’qub Norvikis vəsiləsi ilə xəndan və ətirfişan olmaqla, mə’ani-yi rəngin və məzâmin-i dilnişini, vidad əsasına istihkam və ülfət və ittihad binasına təşyid-i malakəlam verməkdən qeyri, mərqum-i xâmə-yi muvafiqət və iltiyam olan nâmə-yi mualifət ixtitamlarında məstur olunan, rəsul-i mov’udları şərəf-i huzur və Movfur ul-hubur və əhvâl-i xeyr numudları əda etdikdən sonra, muanisət və muvalat ləvazimi səvâlif-i övqatdan ziyadə zuhura gəldiyi mərkuz-i xâtir-i xorşid nurum olub və məzkur olunan Yə’qub dərgah-i iqbal və bârgah-i cəlalımı busəgah-i ədəb və âdab edib, məkârim-i dərya nəval-i qaanidən kâmrəva və məmnun və cânib-i izzət-i məqrunlarına övn-i əzid ilə övdət üçün şərəfyab-i izn-i humayun oldu. Ol qıral-i sâhib iclal dâyima həzrətlərinin şân-i âliləri irtifa’ və mərtəbə, və məkanları izdiyadına himmət-i bülənd-i xâqani təəllüqün, və vudd və vula ərkanı iştiyadı və sidq və səfa bəsatı bəst və güşadına, nəhmət-i fələk peyvənd-i xosrovani mə’tuf bulduğun bilib, məknunât-i bâl və məqasid və âmâlları nə olsa yegânəlik üzərindən nigâriş pəzir-i kilk-i məvəddət məal edərlər, kim dostanə təvəccühümüzlə şərəf ənduz-i incah və əncam ola! Əvaqib-i umur muqtəza-yi riza-yi xâliq-i ənam ilə xeyr və savaba qərin buyurula!
گئرچه يه هو!!!
Posted
11:38 AM
by Mehran Baharlı
سؤزوموز ايصفاهان توركلرى: "آسلى ايله كرم" سؤلجه يى تركهاى اصفهان: داستان "اصلى و كرم"
تركهاى استان اصفهان در تركيب تبارى فارسزبانهاى امروزى ساكن اين استان٬ همچنين در تشكل لهجه اصفهانى زبان فارسى نقش عمده اى داشته اند. نيز آثار عظيم معمارى و تاريخى شهر اصفهان بلاواسطه اثر خلق ترك٬ هنرمندان و دولتهاى تركى بويژه دو دولت سلجوقى و صفوى است. تركهاى ساكن در استان اصفهان همچنين نقش و سهم ارزشمندى در فرهنگ ملى ترك دارند. اصفهان نزديك به دو قرن مركز امپراتورى تركىـآذربايجانى صفوى٬ و از اين منظر نزديك به دو قرن مركز و پيشتاز فرهنگ٬ زبان٬ ادبيات و صنايع بديع تركى بوده است. داستان عاشقانه محبوب٬ لطيف و فوق العاده زيباى "اصلى ايله كرم" نيز محصول همين دوره است. تراژدى مردمى "اصلى ايله كرم" هديه تركهاى اصفهان به فرهنگ خلق ترك٬ آذربايجان٬ ايران و دنياى تركى است.
"اصلى ايله كرم"٬ نه تنها در ميان توده ترك در سراسر كشور٬ در ايران مركزى (تركهاى ساكن در استانهاى فعلى اصفهان٬ چهار محال بختيارى٬ كهگيلويه٬ لرستان و ....)٬ ايران جنوبى (تركهاى ساكن در استانهاى فارس٬ بوشهر٬ كرمان٬ خوزستان و....) ٬ شمال غرب (آذربايجان و يا تركهاى ساكن در استانهاى آذربايجان غربى٬ آذربايجان شرقى٬ همدان٬ اردبيل٬ قزوين٬ مركزى٬ زنجان٬ تهران٬ گيلان٬ قم٬. كردستان و كرمانشاهان)٬ شمال شرق (تركهاى ساكن در استانهاى خراسان و گلستان)٬ گسترده شده بلكه به همراه كوراوغلو و ديگر داستانهاى مردمى٬ و مانند خود زبان تركى به يكى از محكمترين سنگ پايه هاى هويت ملى واحد خلق ترك (آذرى) در ايران ـ قفقاز ـ آسياى صغير و بين النهرين تبديل شده است. خلق ترك و عاشقان و بخشىيانش در خراسان٬ در آذربايجان٬ در ميان طوائف قشقايى و خمسه٬ در قفقاز٬ در عراق و آسياى صغير قرنهاست كه همچنان هم در ادبيات شفاهى و هم در ادبيات مكتوب٬ عشق پاك اصلى و كرم را بر زبان مىآورند و با اينهمه اين عشق همچنان تازه است و بىپايان و الهام بخش.
تراژدى "اصلى ايله كرم" كه احساسات پاك و وفادارى٬ دوستى بين مليتها و اديان٬ سنن و فرهنگ تركى و باورهاى قزلباشان ترك را به ساده ترين و زيباترين وجه ممكن به تصوير مىكشد علاوه بر تركهاى آذرى همچنين در ميان ديگر خلقهاى تركى در سراسر خاورميانه ـ آسياى صغير ـ شبه جزيره بالكان٬ در بخشى از آسياى ميانه (تركمنها) و شبه جزيره كريمه حتى در ميان خلقهاى همسايه غير ترك مانند گرجستان٬ ارمنستان٬ داغستان و .... نيز با رغبت روبرو شده و با گسترش آن در ميان زيرگروههاى خلق ترك آذرى در ايران و منطقه٬ ديگر خلقهاى تركى و سرزمينهاى همسايه واريانتهاى مختلفى از داستان پديد آمده است. پرفسور فارق سومر در اين باره مىگويد: "بين تركهاى ايران و آناطولى قرنهاى متمادى روابط فرهنگى وجود داشت. در اين خصوص به ويژه "عاشق"ها كه اخلاف "اوزان"ها بودند نقش مهمى را بازى مىكردند. داستانهاى ملى نظير "اصلى و كرم"٬ "آرزو و قنبر"٬ "شاه اسماعيل" و "عاشق غريب" كه در ميان تركهاى ايران به وجود آمده بودند به صورت داستانهاى ملى تركهاى آناطولى نيز در آمدند. در عوض داستان "كوراوغلى" نيز از آناطولى به ايران رفته و اين داستان نيز به صورت داستان ملى تركهاى ايران در آمد. حكايات ملانصرالدين نيز از آناطولى به ايران آمد". (اوغوزها (تركمن ها)٬ پروفسور فاروق سومر. ص ٢٣٠٬ ٬ ترجمه آنادردى عنصرى).
اين داستان يكى از برجسته ترين و قديمىترين نمونه هاى ژانر "گزمه جه" و يا "سيرالى گزمه جه" در ادبيات عاشقى (يازده هجائى=دستان٬ هشت هجائى= سماعى) را تشكيل مىدهد. (در اين ژانر عاشقها محلهايى را كه سير و سياحت نموده اند توصيف مىنمايند). "يانيق كرم" در اديبات عاشقى ترك نيز بلاواسطه متاثر از داستان اصلى و كرم مىباشد. در كشورهاى آذربايجان و تركيه بارها تئاترها٬ اوپراها٬ فيلم ها و سريالهاى "اصلى و كرم" بر صحنه رفته و نمايش داده شده است. (در آذربايجان براى نخستين بار در سال ١٩١٢ ٬ اپراى "اصلى ايله كرم" ٬ اوزئير حاجى بكوف). در خارج از ايران علاوه بر واريانتهاى گوناگون داستان٬ تدقيقات٬ كتب و مقالات علمى بيشمارى در باره اثر چاپ شده است. يكى از بهترين اين بررسىها اثر مفصل على دويماز چاپ شده در سال ٢٠٠١ است. اين اثر ارزشمند حجيم واريانتهاى داستان اصلى و كرم در آذربايجان شمالى و جنوبى٬ در خراسان٬ آسياى صغير٬ تركمنستان٬ شبه جزيره كريمه (اوكراين)٬ بلغارستان٬ ارمنستان٬ گرجستان و داغستان (روسيه) را بررسى كرده است. (Ali Duymaz, Kerem ile Aslı Hikâyesi Üzerinde Mukayeseli Bir Araştırma, Ankara 2001, Kültür Bakanlığı Halk Kültürlerini Araştırma ve Geliştirme Genel Müdürlüğü (HAGEM) Yayınları. Ankara 2001, XII+413 s.). واريانت تركى خراسانى داستان اصلى و كرم نيز توسط Sultan Talu ("Kerem ile Aslı Hikâyesinin Horasan Varyantı") تدقيق شده است.
و اما در ايران٬ حقيقتا شرم آور است در حاليكه به كودكان و نوجوانان و جوانان ترك انواع و اقسام داستانها و متون ادبى قوم همسايه فارس آموخته مىشود٬ اين كودكان و جوانان ايرانى ترك همچنان از آموزش به زبان ملى خود تركى و آموختن داستانها و متون ادبى زبان و فرهنگ خود مانند اصلى و كرم محروم نگاهداشته شده اند. (در سالهاى اخير دو نمايش تئاترى "اصلى و كرم" از گروههاى تئاترى شهرهاى اورميه و ميانه اجرا شده است). من در زير نخست خلاصه يكى از واريانتهاى داستان "اصلى ايله كرم"٬ سپس شعرى بسيار زيبا از زبان كرم و در آخر سروده "كرم كيمى" ناظم حكمت را مىآورم. متاسفانه هنوز واريانت اصلى داستان با خط تركى عربى در اينترنت گزارده نشده است. (در سايت دورنا يكى از واريانتهاى آذربايجان شمالى داستان به خط تركى لاتين موجود است):
اصلى ايله كرم:
ايصفاهان قيزيلباش شاهى عنقا بيگين تك اوزونتوسو (٢) اوشاقلارينين اولماماسى ايدى. گونلردن بير گون ياشلى٬ آبدال بير درويش الينده بير آلما فيدانى (٣) ايله شهره چيخاگلر. درويش٬ فيدانى شاها وئرر و بيله سينه آروادى "خانيم سولطان"ين بو آغاجين وئره جه يى آلمانى "آيازما بولاغى" باشيندا يئمه سى حاليندا٬ تانرىنين اولورو (٤) ايله بير اوشاقلارينين اولاجاغى موشتولوغونو وئريب گؤزدن ايتر. عنقا بيگ سئوينر٬ دللكلر چيخاريب خالقين پينار (٥) باشيندا ييغيشماسينى بويورار. فيدان باخچايا تيكيلر٬ آغاج اولار و بيرجه آلما وئرر. ايصفاهاندا شاهين وزيرى عئينى دردى چكن٬ قارا كشيش آدلى وارلى بير ائرمنىدير. وزيرين ده اوشاغى اولمور. قاريسى خبرى ائشيدينجه خانيم سولطانا گئده رك آلمانين يبر پارچاسينى دا اونا وئرمه سينى ايستر. خانيم سولطان دوغولاجاق اوشاقلارين آيرى جينسدن اولارسا٬ بؤيودوكلرينده باش گؤز ائديله جه كلرينه دايير سؤز آلاندان سونرا٬ آلمانى كشيشين آروادىيلا پايلاشار٬ ياريسينى اونا وئرر.
تانرى حيكمتى٬ دوققوز آى سونرا عنقا بيگين بيرجه اوغلو٬ كشيشين ده بيرجه قيزى دونيايا گلر. ايلكىنه "ميرزا"٬ اؤته كىنه (٦) "خان سولطان" آدينى قويارلار. فيدانى وئرن درويش دوغولاجاق اوشاقلارين بير بيرلرى ايله آداقلانديريلمالارى٬ ائوله نمه لرينى اؤيودله ميشدي. چاغالار (٧) بيربيريندن خبرسيز بؤيوير٬ بؤيودولر. بير گون ميرزا دوشونده (٨) بير دونيا گؤزه لى گؤروب عاشيق اولار. چوخ گئچمه دن آرخاداشى صوفويلا بيرليكده اوو دالينجا قوشاركن بير باخچايا گيرر و قارشيسيندا رؤياسينداكى قيزى گؤرونجه عاغلى باشيندان گئدر. بورا ائرمنى كشيشين باخچاسى٬ قيز ايسه ميرزانين سؤزلوسو (٩) ايدى. ميرزا رؤياسىنين "اصلى"نى تاپديغينى سؤيله يه رك قيزى ياناقلاريندان اؤپر. قيز ايسه اوتاناراق "كرم ائت!٬ منى روسواى ائيله مه!" دئيه يالوارار. ايشته اونلو سئوگى سؤلجه يينين قهرمانلارى دا اصل آدلارينى تاپميش اولارلار: "اصلى" ايله "كرم".
بوندان سونراسى٬ كرم كشيش قيزي٬ گؤزه للر گؤزه لى اصلىيه وورولموشدور. ايصفاهان شاهى كشيشدن سؤزونو يئرينه گتيرمه سينى ايستر٬ آمما قيزينى بير موسلمانا وئرمك ايسته مه ين كشيش٬ دينى دويغولار نده نى ايله بو ائوله نمه يى خوش گؤرمز. قيزى اصلى ايله كرمين بو عئشقىنى قبوللانانمايان كشيش٬ بير گئجه قيزينى آليب گيزلينجه ايصفاهانى ترك ائدر٬ اوزاق دييارلارا قاچار.... ائرته سى گون كشيشين عاييله سى ايله بيرگه سيررا آدديم باسديغينى اؤيره نن ميرزا بيگ چيلغينا (١٠) دؤنر. و يولداشى صوفويلا بيرليكده يوللارا دوشر. چليك داياق٬ دمير چاريق٬ الينه بير ساز آليب٬ توركو سؤيله يه سؤيله٬ اصلىنى آختارماغا باشلار٬ اصلىسينى آرار٬....
بوتون آنادولونو قاريش قاريش گزه رك دولاشار. آرتيق او شاه اوغلو ميرزا بيگ دئييل٬ عاشيق كرم٬ دردلى كرم٬ غريب كرم دير. ساز چالاراق هپ (١١) سئوگيسينى ديلله نديرمكده٬ يولدا قارشيلاشديغى اينسانلارلا٬ داغلارلا٬ داشلارلا٬ دره لرله٬ قورتلارلا٬ قوشلارلا سؤيله شيب٬ شئعر اوخوياراق خان اصلىسيندن سوراق سورماقدادير. بو او قده ر بؤيوك بير عئشقدير كى باشى قارلى داغلار و آزغين چايلار بئله٬ او قوپوزويلا سسله نينجه اينصافا گلر٬ يول وئررلر. بير نئچه يول اصلىنين ايزينى تاپيب ايكى حسرتلى سئوگيلى گيزلينجه بولوشار (١٢) و دردله شرلر. آمما هر سفرينده دورومو اؤيره نن كشيش اصلىنى قاچيرماغى باشارار. و آردينجا سونو٬ بيتيمى (١٣) اولمايان ايللر سوره ن اوزون بير قاچيب قووالاماجا....
نهايت كشيشى حلبده بولار. كرمدن خوشلانان حلب پاديشاهى كشيش اوزه رينده باسقى ياپاراق كرم و اصلىنين ائوله نمه لرينى ساغلار. آمما كشيش گينه خايينليك ائدر. كرم اصلىيله تام ائوله نه جككن٬ كشيشين بويوسونه (١٤) قوربان گئدر. كشيش گردك گئجه سينده اصلىيه سئحيرلى بير پالتار گييديرميشدير. كرم بويولو كؤينه يين دويمه لرينى چؤزمه يه (١٥) چاليشار آمما بير تورلو چؤزه نمز. چؤزولن دويمه٬ او بير دويمه چؤزولركن اؤز اؤزونه باشدان ايليك له نر. كرم دريندن بير آآآآه چكر. آغزيندان آه يئرينه الوو چيخار و عاشيقى ياخار. كرم عئشقينين اودويلا يانيب كول اولار. اصلى كرمين كوللرى داغيلماسين دئيه٬ اونلارى توپلاماغا چاليشاركن٬ كوللر آراسيندان هله سؤنمه ميش بير قيغيلجيم (١٦) ساچلارينى توتوشدورار٬ قيزجاغيزى دا يانديريب ياخار. ساچلارى الوو آلان اصلى ياناراق٬ كرمين عئشقيندن ياناراق٬ كول اولار و سئوگيلىلرين كوللرى بير بيرينه قاريشار.
بئله جه بو دونيادا بولوشانمايان عاشيقلار آنجاق اؤته كى دونيادا٬ اوچماقدا (١٧) بير بيرلرينه قوووشار.....
بو دونيادا اوچ نسنه دن قورخارام بير آيريليق٬ بير يوخسوللوق٬ بير اؤلوم! .....
بو دونيادا اوچ نسنه دن(١٨) قورخارام٬ بير آيريليق٬ بير يوخسوللوق٬ بير اؤلوم. هئچ بيريندن اصلا كؤنلوم خوش دئييل٬ بير آيريليق٬ بير يوخسوللوق٬ بير اؤلوم!
**** گله گله وارديق شو قارا داشا٬ يازيلانلار گلير بو غريب باشا٬ حسرت قويدو ائله٬ باجى ـ قارداشا٬ بير آيريليق٬ بير يوخسوللوق٬ بير اؤلوم!
**** چوخ سولئيمانلارى تاختدان انديردى٬ نئچه لرين گول بنيزين(١٩) سولدوردو٬ نئچه لرين گلمز يولا گؤنده ردى٬ بير آيريليق٬ بير يوخسوللوق٬ بير اؤلوم!
**** غريبين بويونا كفن بيچيلمز٬ آجىدير اجل شربتى٬ ايچيلمز٬ اوچ درديم وار٬ بير بيريندن سئچيلمز: بير آيريليق٬ بير يوخسوللوق٬ بير اؤلوم.
**** نئچه لرين قالاسينا(٢٠) اود آتدى نئچه سىنين آشينا آغى(٢١) قاتدى٬ نئچه لرينى گنج ايكن قوجالتدى بير آيريليق٬ بير يوخسوللوق٬ بير اؤلوم!
**** كرم يار يولوندا جانيندان گئچدى غوربت ائلده اجل باده سين ايچدى٬ گول باغيندان بولبول غوربته اوچدو٬ بير آيريليق٬ بير يوخسوللوق٬ بير اؤلوم.
**** شاعر نام آور ترك ناظم حكمت با سرودن "كرم كيمى" اين اثر لطيف قزلباشان (غلات ترك=علوى) گمنام ترك اصفهانى را بر تارك ادبيات جهانى نشانده و جهانى كرده است. ("كرم كيمى" نقطه عطفى در تاريخ شعر تركى بشمار رفته است):
كرم كيمى
هاوا قورشون (٢٢) كيمى آغير٬ باغير (٢٣)٬ باغير٬ باغير٬ باغيريرام. قوشون (٢٤)! قورشون اريتمه يه چاغيريرام.... او دئيير كى منه: ـ سن اؤز سسينله كول اولارسان هئى!!!
كرم كيمى يانا يانا..... "درد چوخ٬ همدرد يوخ" اوره كلرين قولاقلارى ساغير (٢٥)....
هاوا قورشون كيمى آغير.... من دئييره كى اونا: ـ كول اولاييم كرم كيمى يانا يانا. من يانماسام٬ سن يانماسان٬ بيز يانماساق٬ نئجه چيخار قارانليقلار آيدينليغا؟
هاوا تورپاق كيمى گبه (٢٦) هاوا قورشون كيمى آغير. باغير٬ باغير٬ باغير٬ باغيريرام. قوشون! قورشون اريتمه يه چاغيريرام...
ماى ـ ١٩٣٠
(١)ـ سؤلجه ك= داستان٬ (٢)ـ اوزونتو= درد٬ غصه٬ (٣)= فيدان=نهال٬ (٤)ـ اولور=رضا٬ (٥)ـ پينار= بولاق٬ چشمه٬ (٦)ـ اؤته كى= آن ديگرى٬ (٧)ـ چاغا= كودك٬ (٨)ـ دوش= رويا٬ (٩)ـ سؤزلو= نامزد٬ (١٠)ـ چيلغين= ديوانه٬ (١١)ـ هپ= هميشه٬ همه٬ (١٢)ـ بولوشماق= ملاقات كردن٬ (١٣)ـ بيتيم=نهايت٬ پايان٬ (١٤)ـ بويو=جادو٬ سحر٬ (١٥)ـ چؤزمك=گشودن٬ باز كردن٬ (١٦)ـ قيغيلجيم=اخگر٬ (١٧)ـ اوچماق=بهشت٬ جننت٬ (١٨)ـ نسنه=شى٬ چيز٬ (١٩)ـ بنيز=چهره٬ رخ٬ صورت٬ (٢٠)ـ قالا= ده٬ روستا٬ (٢١)ـ آغى=زهر٬ (٢٢)ـ قورشون=سرب٬ (٢٣)ـ باغيرماق=فرياد زدن٬ (چاغيرماق=صدازدن) (٢٤)ـ قوشماق= دويدن٬ (قاچماق=فراركردن) (٢٥)ـ ساغير=كر٬ ناشنوا٬ (٢٦)ـ گبه=حامله
گئرچه يه هو!!!
-
Posted
11:36 AM
by Mehran Baharlı
سؤزوموز:
تركها و تاثير آنها بر لهجه اصفهانى زبان فارسى
براى خواندن بخش اول اين نوشته:ايصفاهان توركلرى (ايلك بؤلوم)- تركهاى اصفهان (بخش نخست) (تصوير مقابل: مينياتور تركى-دوره صفويه-اصفهان)
متكلمين به زبان تركى٫ زبان اول ايران٫ در تمام سطح كشور پراكنده اند. اين زبان در مقياس كشورى زبان اكثريت نسبى مردم ايران است. زبان تركى در سطح بسيارى از مناطق ملى مانند گيلان٫ مازندران٫ لرستان و ... نيز پس از زبان ملى منطقه مزبور (گيلكى٫ تبرى٫ لرى و ...) زبان دوم محل بشمار مىرود. زبان تركى در استان اصفهان هم٫ مانند كل فارسستان٫ زبان دوم است.
در نوشته پيشين بر اساس نوشته اى از حسين مسلمى به پراكندگى خلق ترك در استان اصفهان٫ همچنين آثار تاريخى-معمارى موجود در اين استان كه عمدتا اثر هنرمندان و دولتهاى تركى است اشاره شد. با اينهمه گروههاى تركى ساكن در اصفهان و آثار تاريخى-معمارى و بناهاي عظيم مذكور تنها دو نمونه از حضور تاريخى خلق ترك در اين استان است. بىشك يكى از مهمترين يادگارهاى حضور خلق ترك در استان اصفهان٫ اشتراك در تشكل تبارى گروههاى فارس زبان ساكن در اين استان و همچنين تاثيرگذارى بر لهجه موسوم به اصفهانى زبان فارسى است.
در ايران دو لهجه بسيار مهم زبان فارسى يعنى لهجه تهرانى و لهجه اصفهانى مستقيما توسط گروههاى تركى٫ همچنين در نتيجه اختلاط و آميزش با تركان و در پايتختهاى دو دولت تركى-آذربايجانى بوجود آمده است: لهجه تهرانى زبان فارسى در دوره قاجار (طائفه اى اصلا از تركان جنوب تركيه و شمال سوريه) و لهجه اصفهانى زبان فارسى در دوره صفوى (دولتى تاسيس شده توسط طوائف قزلباش اصلا از شمال و مركز تركيه). اصفهان در تاريخ دو بار با خاك يكسان و از سكنه خالى شده و پس از آن بدست دول و خاندانهاى تركى از نو ساخته و برپا گرديده است. در هر دوى اين نوسازى و برپايىها عمده اهالى نوين شهر را دولتمردان٫ تجار٫ هنرمندان٫ استادان و انديشمندان٫ نظاميان و طوائف بيشمار تركى كه به اين شهر كوچيده اند تشكيل مىداده اند. مثلا تنها در دوره صفويان دهها هزار تن از دولتمردان و حكومتيان ترك آذربايجانى و قزلباش (از آذربايجان و از آسياى صغير-تركيه امروزى) به همراه خانواده و طوائفشان در اصفهان ساكن شده اند. (در آن دوره كل جمعيت ايران بيش از چند صد هزار تن نبوده است).
لهجه اصفهانى زبان فارسى٬ يادگار تركان ساكن در اين استان
هر چند تركهاى فعلى استان اصفهان بازمانده گروههاى تاريخى تركى اسكان يافته در اين منطقه اند با اينهمه عمده گروههاى تركى تاريخى فوق الذكر٫ به مرور زمان زبان تركى خويش را ترك و متكلم به زبان فارسى گرديده اند. بدينگونه با فارسزبان شدن اين بخش عمده از گروههاى ترك و همچنين آميزش زبانى و بده بستان فرهنگى تاجيك-تاتهاى غير ترك با بخش ديگر تركزبان مانده٫ لهجه معروف به اصفهانى زبان فارسى شكل امروزى خود را پيدا نموده است. من در زير به برخى موارد در لهجه اصفهانى زبان فارسى كه قطعا ويا محتملا نتيجه و يادگار تركان ساكن در اين استان است اشاره مىكنم::
1- تلفظ خاص حروف صامت "ج٫ چ٫ ك٫ گ": از بارزترين تاثيرات زبانى گروههاى تركى ساكن در اصفهان پديده لفظ خاص حروف بىصداى "ج٫ چ٫ ك٫ گ"٫ "k c, ç, g, " در لهجه اصفهانى زبان فارسى است. (در ايران رسم است كه اين پديده را به صداهاى "dz"٫ "ts" موجود در برخى از زبانهاى ايرانى ميانه ويا باستان منسوب كنند). حادثه تبديل c و ç به dz و ts -كه به تركى "سسيزلرين سيزيلاشماسى" ناميده مىشود- در عين حال از بارزترين خصوصيات بسيارى از لهجه هاى زبان تركى در آذربايجان ايران (مشخصا تبريز)٫ نواحى جنوبى آذربايجان شمالى (نخجوان٫ ايروان)٫ نواحى شرقى تركيه (ارزروم و حوالى آن) و تمام ساحل جنوبى درياى سياه به ويژه شمال شرقى تركيه (ريزه-ترابزون٫ شيوه اى موسوم به لهجه قارا دنيز در ساحل جنوب شرقى درياى سياه) و به مقدار كمترى شمال غربى تركيه نيز مىباشد. تبديل "ج" به dz٫ و چ به ts در برخى ديگر از زبانهاى آلتايى از جمله در زبان محاوره اى مغولى و مانچو هم قاعده اى عمومى است.
در باره كم و كيف اين پديده در زبان تركى از سوى آوانگاران و زبانشناسان (پروفسور ف. كيرزىاوغلو٫ پروفسور ه. كارپوز٫ تورگوت گوناى و ...) تحقيقاتى انجام شده و عمده محققين آنرا در ارتباط مستقيم با اسكان تركان آغ قويونلو (1350-1502) در نواحى مذكور دانسته اند. نواحىاى كه صامت "ج" بدين شكل خاص تلفظ مىشود٫ از جمله مناطقى در شرق و شمال شرق تركيه٫ عينا همان مناطقى هستند كه طوائف انبوهى از تركان آغ قويونلو [باييندير٫ پورناك (پرنك)٫ موسوللو (موصللو)٫ حمزه حاجيلو٫ قاراحاجيلو٫ عيزالدين حاجيلو٫ ايميرلو٫ حلب توكمانلارى (شامل منصور بيگ افشارلارىُ و قوت بيگى افشارلارى)٫ دولقادارلى (ذوالقدرلو)٫ چپنى٫ آغاچ ارى-قاجار٫ دؤير (دوگر) و غيره] در طول تاريخ در آنجا ساكن شده و توطن گزيده اند. (از آغ قويونلوها در زمان شاهزاده سلطان سليم در ترابزون و ريزه٫ از آغ قويونلويان تبريز در زمان سلطان سليم قانونى در ارزروم و حوالى آن. به واقع بين سه گانه ترابزون-ارزروم-تبريز تا آغاز قرن بيستم و سقوط دولت تركى-آذربايجانى قاجار داد و ستد بسيار زنده و فعال فرهنگى٫ انسانى٫ تجارى در جريان بوده است. دولت تركى قاجار نيز هميشه در دو شهر ارزروم و ترابزون داراى كنسولگرى بود).
در زير تعدادى از ديگر خصوصيات لهجه اصفهانى زبان فارسى كه مشابه و احتمالا متاثر از زبان گروههاى تركى تاريخى در اين منطقه است را مىآورم. (مثالها از نشريه دانشجويى بهلول٫ اصفهانى نامه-نوشته سلمان صباحى گرفته شده است). از آنجائيكه در طول تاريخ بسيارى از تركهاى كوچنده و ساكن شده در اصفهان (يعنى اجداد تركهاى امروزى اين استان٫ همچنين اجداد بخش عمده اى از فارس زبانهاى امروزى آن) را تركهاى قزلباش آسياى صغير تشكيل مىداده اند٫ خصوصيات و تشابهات اشاره شده٫ بيش از گروههاى تركى آذربايجان به لهجه گروههاى تركى تركيه نزديكى دارد :
2- تبديل "كسره- e" به "اى- i": (عينا مطابق تلفظ تركى مانند تبديل "انسان" به "اينسان" ويا "درد دل" به "درد-ى ديل" در تركى). مثل تبديل <بگير: begir> به <بيگير: bigir>٫ <بشين: beşin> به <بيشين: bişin>٫ <بمير: bemir> به <بيمير: bimir>٫ <بريز: beriz> به <بيريز: biriz>٫ <ببين: bebin> به <بيبين: bibin>٫ <نميشه: nemişe> به <نيميشه: nimişe>٫ <نمىخوام: nemixam> به <نيمىخوام: nimixam>.
در لهجه اصفهانى زبان فارسى مضاف-مضاف اليه و صفت-موصوف هميشه "ى-i-" مىگيرد. مانند تبديل <در باغ: dər-e bağ> به <درى باغ: dər-i bağ>٫ <گل قشنگ: gol-e qəşəng> به <گلى قشنگ: gol-i gəşəng>٫ <آدم خوب: adəm-e xub> به <آدمى خب: adəm-i xob>.
3- تبديل كسره آخر به فتحه: مانند تبديل <جمعه: com’e> به <جمعه: com’ə> (تبديل كسره آخر كلمات خارجى به فتحه قاعده اى عمومى در زبان تركى آذربايجانى است).
4- تبديل "د" گنگ به "ت" طنيندار: عينا مشابه آنچه كه در زبان تركى تركان آسياى صغير روى مىدهد (در تركى آذربايجانى عموما "د" حفظ مىشود. در تركى آذربايجانى آردard: =دنبال٫ در تركى تركيه آرتart: =دنبال): مانند تبديل <آرد: ard> به <آرت: art>.
5- تبديل فتحه به كسره: مشابه آنچه كه در زبان تركى تركان آسياى صغير روى مىدهد (در تركى آذربايجانى معمولا فتحه حفظ مىشود. در تركى آذربايجانى <قفس: qəfəs>٫ در تركى تركيه <كافئسkafes: >): مانند تبديل <از: əz> به <ائز: ez>٫ <قفس: qəfəs> به <قفئس: qəfes>٫ <ازش: əzəş> به <ائزئش: ezeş>٫ <بزن: bezən> به <بئزئن: bezen> .
6- تبديل حرف "او- o" به "او- u": مشابه آنچه كه در زبان تركى تركان آسياى صغير روى مىدهد (در تركى آذربايجانى معمولا "او-o" حفظ مىشود. در تركى آذربايجانى <اويانماق: oyanmaq >٫ در تركى تركيه <اويانماق: uyanmak > گفته مىشود.): مانند تبديل <كجا: koca> به <كوجا: kuca>٫ <چادر: çador> به <چادور: çadur>٫ <شما: şoma> به <شوما: şuma >.
7- حذف حرف "ه" در لهجه اصفهانى: مشابه آنچه كه در زبان تركى تركان آسياى صغير روى مىدهد (در تركى آذربايجانى حرف "ه" معمولا حفظ مىشود. در تركى آذربايجانى <هؤرمك: hörmək > در تركى تركيه <اؤرمك: örmek >). مانند <بچه ها: bəççeha> به <بچا: beça>٫ <گربه ها: gorbeha> به <گربا: gorba>٫ <مىجهد: micəhəd> به <مىجد: miced>.
8- تبديل "پس" به "پ": اين حادثه هم عينا از تركى آذربايجانى متاثر است: <كجايين پس؟: kocayin pəs>تبديل مىشود به <كوجاين پ؟: kucayn pə> .
9- پسوند "چى": براى تحقير و كوچك شمردن اشيا و انسانها. مانند <علىچى> (اين همان پسوند تصغير و تحبيب "چه"٫ "چى"٫ "چيك" ٫“ça”, “çi”, “çik” در زبان تركى است).
10- قالب "د+فعل+د": اين تركيب از تركى گرفته شده است. مثلا "دى گلين دا!". ("دى" نخست مخفف "هايدى" تركى به معنى عجله كنيد٫"دا" دومى مخفف "داى" به معنى ديگر است): <د بيا د: de biya de>٫ <د برو د:de boro de >.
11- تلفظ اسامى مانند تركى: <محمد: mohəmməd>٫ <ممد: məmməd> تبديل مىشود به <ممد: məməd>. "ممد" فرم تركى "محمد" است.
12- تبديل "و" به "ف": "ديوار" تبديل مىشود به "ديفال". (مانند تبديل "آوشار" به "افشار" در تركى)
13- كاهش صوتى: "بفرمايين" به "بفرماين"٫ "اينجايين" به "اينجاين" تبديل مىشود. (مانند تبديل "بويونو" به "بوينو" در تركى)
14- تبديل صائت "آ-a" به "فتحه-ə" : مانند "مىخواى" به "مىخى". تبديل "آ" به فتحه پديده اى بسيار رايج در لهجه هاى زبان تركى است. مانند تبديل "قارداش" به "قردش"٫ "ياخا" به "يخه" در تركى و........... گئرچه يه هو!!!
-
|